دانلود کتاب فارسی دوم دبستان مربوط به سال تحصیلی 1401-1400
در این بخش کتاب فارسی دوم ابتدایی را می توانید دریافت نمایید. کتاب فارسی دوم دبستان موجود در این بخش در سال تحصیلی 1401-1400 به چاپ رسیده است. این کتاب در هفت فصل و هفده درس ارائه شده است.
کتاب فارسی دوم دبستان 1401-1400 را می توانید به دو شیوه دریافت کنید، می توانید فایل کامل کتاب را به صورت یک جا دانلود نمایید و یا می توانید هر فصل را به صورت جداگانه دانلود کنید.
قبل از دانلود کتاب فارسی دوم دبستان در هر فصل، بخش هایی از آن فصل آورده شده است.
برای دانلود تمام کتاب های درسی دوم دبستان به صفحه کتاب های دوم دبستان مراجعه کنید.
در این قسمت فایل کامل کتاب درسی فارسی دوم ابتدایی را می توانید دریافت کنید. فارسی دوم دبستان در هفت فصل با عناوین نهادها ، بهداشت ، اخلاق فردی و اجتماعی ، راه زندگی ، هنر و ادب ، ایران من و طبیعت تنظیم شده است.
کتابخانه ی کلاس ما
روز زیبای پاییزی بود با خنکی می وزیدوهوا ملایم بود .صدای پرندگان به گوش می رسید دانش آموزان آرام وبا نظم وارد کلاس می شدند .
آموزگار درکلاس ایستاده بود او با هردانش آموزی که وارد کلاس می شد سلام واحوال پرسی می کرد .آموزگار ازهریک می خواست تا یک برگ کاغذ رنگی ازداخل پاکت بردارد ودرگروه خودقرار بگیرد .وقتی همه ی بچه ها به صورت گروهی نشستند .آموزگار گفت :بچه های عزیز ازشما می خواهم فکرکنید وبگویید چگونه می توانیم پاسخ پرسش های خود را پیدا کنیم؟
بچه ها درگروه خود گفت وگو کردند وپیشنهاد خودرا روی برگه نوشتند نماینده ی هرگروه آن را بلند خواند .گروه ها به رایانه ،کتاب ها ،مجله ها وافراد دانا اشاره کرده بودند .
آموزگار ازدانش اموزان تشکر کرد وگفت :آیا همه ی نوشته ها دررایانه کتاب ها ومجله ها برای شما مفد است؟
خرس کوچولو
خرس کوچولو بارها شنیده بود که میکروب ها موجودات خطرناکی هستند به همین دلیل تصمیم گرفت با آن ها بجنگد
یک روز صبح زود چوبی برداشت وبه راه افتاد درراه به یک بچه گنجشک رسید نگاهی به او کرد وگفت :من می خواهم با میکروب ها بجنگم توآن ها را اینجا ندیده ای ؟
چوپان درست کار
روزی بود روزگاری مردی بود که گوسفندان زیادی داشت اوآدم درست کاری نبود اما چوپانی داشت که ازگوسفندهای او نگه داری می کرد ومرد درست کار وراست گویی بود چوپان هرروز شیر گوسفندان رامی دوشید وبه خانه ی صاحب گوسفند می برد اوهم آب درآن می ریخت وشیر رادوبرابر می کرد وبه مردم می فروخت .
ازهمه مهربان تر
یک روز ازمادرم پرسیدم :دعا یعنی چه ؟
مادرم گفت :دعا یعنی حرف زدن با خدا درموقع دعا با خدا سخن می گوییم وازاویاری می خواهیم وقتی فهمیدم یعنی چه تصمیم گرفتم که من هم دعا کنم چون خیلی کارها هست که باید ازخدا بخواهم درانجام دادن آنها مرا یاری کند من دعا می کنم که پدر ومادرم همیشه سالم باشند دعا می کنم پدربزرگ ومادربزرگ مهربان پیش ما باشند .
هنرمند
دیشب من سرگرم نقاشی کردن بودم که پدرم گفت :من دوست دارم فرزندم هنرمند باشد یک هنرمند خوب
من با خوش خالی گفتم :پس من برای اینکه هنرمند باشم سعی می کنم نقاشی کردن را خیلی خوب یاربگیرم
پدرگفت:دخترم هرکاری که با دقت وفکر انجام شود هنر است مثلا تو بتوانی سفالگر بشوی وبا گل چیزهای زیبابسازی هنرمند هستی .
ایران زیبا
نام کشور ما ایران است ما درایران زندگی می کنیم ما ایران را دوست داریم ایران خانه ی بزرگ ماست درایران دیدنی های فراوانی وجود دارد مثل کوه ها دشت ها دریاها جنگل ها زیارتگاه ها وبنای قدیمی من به داشتن کشوری با این همه زیبایی افتخار می کنیم مردان وزنان ایرانی پرتلاش وبا ایمان هستند انان کشور خودرا ازحمله ی دشمنان حفظ می کنند اکنون بیایید به قسمت های از ایران سفر کنیم .
پرواز قطره
خورشید وسط آسمان بود ازبالا به دریایی آبی نگاه می کرد ناگهان آب دریا موجی زد وقطره های آب به اطراف پراکنده شدند خورشید قطره ی آبی رادید که خیلی ناراحت است ازاوپرسید :چرا این قدر ناراحتی ؟
قطره گفت :دلم می خواهد مثل چند روز پیش به شکل ابر دربیایم
خورشید گفت :چه شد که به دریا آمدید؟
اوگفت :ما اول ابر بودیم یک روز داشتیم با دوستامان بازی می کردیم که ناگهان باد تندی وزید بادمارا به این طرف وآن طرف برد.
لینک های دانلود
فایل کامل کتاب